وقتی دل غریب و تنهاست بی کس و دربه دره
دور تو پر میزنه از همه جا بی خبره
اشکم از آب ضلال چشمه ها تازه تره
نازنینم این چه وقت سفره
نازنینم این چه وقت سفره
به حرمت عاشقی یا
لحظه ی دلبستگی یا
بزار بازم فدات بشم الهی من فدات بشم
می نوش
می نوش که عمر جاودانی اینست
خود حاصلت از دور جوانی این است
هنگام گل و باده ی یاران سر مست
خوش باش دمی که زندگانی این است
این قافیه عمر عجب میگزرد
دریاب دمی که با طرب میگزرد
ساقی غم فرد ای حریفان چه خوری
پیش آر پیان را که شب میگزرد