سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تعداد بازدید کنندگان
10192

بازدید امروز
25

بارون - علی جون

از عدالت نبود حکم نمودن به گمان . [نهج البلاغه]

خانه| مدیریت| شناسنامه | ایمیل


 RSS 


موضوعات

اوقات شرعی


جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!


لوگوی من

بارون - علی جون

لینک دوستان


لوگوی دوستان


آرشیو

تابستان 1387
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384


آوای آشنا


صدای خودم


حضور و غیاب

یــــاهـو


اشتراک

 


طراح قالب


باران می بارد امشب

باران می بارد امشب، دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته، ره می سپارد امشب
در نگاهت مانده چشمم
شاید از فکر سفر بر گردی امشب
از تو دارم یادگاری
سردی این بوسه را پیوسته بر لب
قطره قطره اشک چشمم
می چکد با نم نم باران به دامن
بسته ای بار سفر را
 با توای عاشق ترین بد کرده ام من
رنگ چشمت رنگ دریاست
سینهء من دشت غمهاست
یادم آید زیر باران، با تو بودم، با تو تنها
زیر باران با تو بودم، زیر باران با تو تنها
باران می بارد امشب، دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته، ره می سپارد امشب
این کلام آخرینت
برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی
از سفر اما نمی شه باور من
رفتنت را کرده باور
التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم
بلکه باران بشوید از جانم گناهم
کی رود از خاطر من
آخرین بوسه شبی در زیر باران



¤ نوشته شده توسط علی جون در ساعت 11:21 عصرجمعه 84 اسفند 19

خانه| مدیریت| شناسنامه | ایمیل